آیا ازدواج همیشه بر پایه تکهمسری شکل گرفته است؟ آیا ساختارهایی که امروز بهعنوان روابط پایدار، متعهد و سنتی میشناسیم، نتیجه انتخاب طبیعی و سازگاریهای فرگشتیاند یا محصول فشارهای فرهنگی، اقتصادی و مذهبی؟ و آیا الگوهای غیرتکهمسری میتوانند پاسخگوی نیازهای روانی و اجتماعی انسان مدرن باشند؟ ساختار روابط جنسی و عاطفی در انسان، در طول تاریخ دگرگونیهای بسیاری را تجربه کرده است؛ از الگوهای مشارکتی و کمتر انحصاری در جوامع شکارچیگردآورنده، تا تثبیت مالکیت، ارث و نهاد ازدواج در دوران کشاورزی، و سپس بازتعریف روابط در عصر فردگرایی و فناوری. در این مقاله، با نگاهی میانرشتهای و مبتنی بر یافتههای فرگشتی، جامعهشناختی و روانشناختی، به تحلیل تحول روابط انسانی از تکهمسری کلاسیک تا الگوهای متنوع معاصر مانند چندهمسری اخلاقمحور، روابط باز و تکهمسری انعطافپذیر میپردازیم و ریشهها و پیامدهای این دگرگونیها را بررسی میکنیم.

ریشههای فرگشتی و تاریخی تکهمسری
دوران نوسنگی و انقلاب کشاورزی
حدود ۷ تا ۱۴ هزار سال پیش، انقلاب کشاورزی (Agricultural Revolution) ساختارهای اجتماعی را دگرگون کرد. انسانها از جوامع شکارچی-گردآورنده (Hunter-Gatherer Societies) به یکجانشینی و کشاورزی روی آوردند، که منجر به ظهور مالکیت خصوصی شد. در جوامع شکارچی-گردآورنده، روابط جنسی تحت هنجارهای اجتماعی تنظیمشدهای مانند تبادل زوجها و منابع بین دودمانها قرار داشت، که به ایجاد ائتلافهای بینگروهی کمک میکرد. این ساختارها نشان میدهند که روابط کاملاً “آزاد” نبودند، بلکه تحت تنظیمات اجتماعی بودند. اما در جوامع کشاورزی، نیاز به شناسایی پدری (Paternity) برای انتقال صحیح املاک و گلهها به نسل بعدی اهمیت یافت. تکهمسری یا مونوگامی، بهعنوان سیستمی که این شناسایی را تسهیل میکرد، بهتدریج به هنجار اجتماعی تبدیل شد. نهادهای مذهبی و اجتماعی با تأیید تکهمسری و محکوم کردن روابط خارج از ازدواج، به تقویت این هنجار کمک کردند. این فشارها، بهویژه در جوامع زراعی اوراسیا که بهرهوری بالایی در تولید غذا داشتند، تکهمسری را به بخش اساسی ساختار خانواده تبدیل کرد.
انقلاب صنعتی و کاهش ضرورت سنتی
حدود ۳۰۰ سال پیش، انقلاب صنعتی (Industrial Revolution) تغییرات اساسی در ساختارهای اجتماعی ایجاد کرد. ظهور طبقات اجتماعی جدید و وابستگی قدرت به پول بهجای زمین، اهمیت ارث را کاهش داد. افراد میتوانستند با مهاجرت به شهرها و کار در صنعت، وضعیت مالی و اجتماعی خود را مستقل از نسل قبلی تغییر دهند، که ضرورت حفظ تکهمسری را مورد بازنگری قرار داد. در قرن بیستم، اختراع ابزارهای پیشگیری از بارداری، مانند کاندوم (قرن ۱۹) و قرصهای ضدبارداری (دهه ۱۹۶۰)، به زنان امکان کنترل بیشتری بر بارداری داد. این ابزارها با کاهش خطر بارداری ناخواسته، به زنان قدرت بیشتری در تصمیمگیریهای عاطفی و جنسی داد و به تغییر هنجارهای روابط منجر شد. این فناوریها، همراه با گسترش مهدکودکها، قوانین طلاق، و تغییر نقشهای جنسیتی، تکهمسری را از یک “نیاز” به یک “انتخاب” تبدیل کرد. افزایش استقلال مالی زنان نیز به کاهش فشارهای سنتی مانند تابوهای اجتماعی کمک کرد.
تکهمسری از دیدگاه فرگشتی: نظریه برازش فراگیر
از منظر فرگشتی، در حالی که بسیاری از جوامع انسانی چندهمسری (Polygyny) را مجاز میدانستند، توضیح چرایی تجویز تکهمسری اجتماعی (Social Monogamy) پیچیده است. تئوریهای پیشین که تکهمسری را به کاهش رقابت درونگروهی و افزایش همکاری مرتبط میدانستند، با شواهد تاریخی و مردمنگاری در تضاد هستند، زیرا افراد قدرتمند در جوامع تکهمسر نیز اغلب موفقیت تولیدمثلی بالایی داشتند. نظریه برازش فراگیر (Inclusive Fitness Theory)، که توسط ویلیام همیلتون در سال ۱۹۶۴ مطرح شد، بیان میکند که رفتارهای اجتماعی میتوانند با افزایش بقای خویشاوندان ژنتیکی سودمند باشند. بر این اساس، تکهمسری اجتماعی میتواند بهعنوان پیامدی از رفتار راهبردی نرها و مادهها در تخصیص منابع تولیدی به نسل بعد توضیح داده شود. تکهمسری در شرایط زیر مزیت دارد:
- زمانی که تقسیم منابع (مانند زمین) بین فرزندان همسران متعدد باعث کاهش ارزش برازشی (Fitness Value) آنها شود، مثلاً در جوامع زراعی با کمبود زمین، که تقسیم املاک ارزش آنها را کاهش میداد.
- زمانی که مادهها در ازای سرمایهگذاری انحصاری نرها در فرزندانشان، وفاداری بالاارائه دهند، که اطمینان از پدری بیولوژیکی را افزایش میدهد.
- در جوامع زراعی اوراسیا، کمبود زمین باعث میشد تقسیم املاک بین فرزندان متعدد ارزش آنها را کاهش دهد. هنجارهای فرهنگی مانند تأکید بر باکرگی و وفاداری جنسی نیز وفاداری بالا را ترویج میکردند، که با این مدل فرگشتی همخوانی دارد.
با این حال، تکهمسری تنها نتیجه فشارهای فرهنگی یا اقتصادی نیست، بلکه میتواند راهبردی فرگشتی برای افزایش بقاء فرزندان باشد. در گونههایی با نیاز به مراقبت طولانی از نوزادان، مانند انسان، پیوند پایدار والدین مزیت تولیدمثلی دارد. طولانی بودن دوران وابستگی کودکان، سرمایهگذاری دوسویه والدین را سودمند میسازد. این واقعیت زیستی در تعامل با ساختارهای اجتماعی، به تثبیت نهاد تکهمسری در بسیاری از جوامع انجامیده است.

روابط مدرن و ظهور اشکال غیرتکهمسری
تکهمسری مدرن: انتخاب آزادانه و چالشهای جدید
در جوامع مدرن، تکهمسری بیشتر بر اساس تمایل و علاقه شخصی شکل میگیرد تا ضرورت اجتماعی. این آزادی انتخاب، پتانسیل بالایی برای ایجاد رضایت عاطفی و تحقق نیازهای بالاتر در هرم مازلو (Maslow’s Hierarchy) دارد. هرم مازلو، که توسط آبراهام مازلو در دهه ۱۹۴۰ معرفی شد، نیازهای انسانی را از نیازهای اساسی (مانند غذا) تا خودشناسی و خودشکوفایی (Self-Actualization) طبقهبندی میکند. روابط مدرن، با تأکید بر انتخاب آزادانه، میتوانند به تحقق این نیازهای بالاتر کمک کنند، زیرا زوجها میتوانند شریکی انتخاب کنند که نهتنها نیازهای عاطفی آنها را برآورده کند، بلکه به رشد فردی و آزادیهایشان نیز کمک کند. با این حال، نبود فشارهای سنتی مانند ارث یا تابوهای اجتماعی، حفظ روابط تکهمسری را به سرمایهگذاری عاطفی بیشتری وابسته کرده است. در دنیای پرمشغله امروز، کمبود وقت و انرژی برای این سرمایهگذاری میتواند پایداری روابط را به چالش بکشد. این معمای روابط مدرن است: پتانسیل بالای رضایت، اما نیازمند تلاش بیشتر.
تعریف و انواع روابط غیرتکهمسری توافقی (CNM)
روابط غیرتکهمسری توافقی (Consensual Non-Monogamy=CNM) به روابطی اطلاق میشود که در آنها شرکا با رضایت و آگاهی یکدیگر، ارتباطات جنسی و/یا عاطفی با دیگران برقرار میکنند. این مدلها پاسخ به نیازهای پیچیده عاطفی و جنسی انسانها هستند و در جوامع غربی بهتدریج در حال پذیرشاند. انواع CNM شامل موارد زیر است:
رابطه باز (Open Relationship): شرکا برای تعاملات جنسی با دیگران توافق میکنند، اما پیوند عاطفی اصلی حفظ میشود. این مدل بر شفافیت و توافق متقابل استوار است و برای افرادی جذاب است که بهدنبال تنوع جنسی بدون تغییر تعهد عاطفی هستند.
چندهمسری :(Polyamory): شرکا روابط عاطفی و جنسی همزمان با دیگران دارند، با تأکید بر عشق، احترام و شفافیت. برخلاف روابط باز، چندهمسری غیرسلسلهمراتبی است و روابط عاطفی با شرکای متعدد را در بر میگیرد.
پلیفیدلیتی (Polyfidelity): پیوند عاطفی و جنسی متقابل بین گروهی خاص، با محدودیت در افزودن شرکای جدید. این مدل برای افرادی مناسب است که به دنبال ثبات در یک گروه بسته هستند.
مِنَژ اَ تخوآ (Ménage à trois): مشابه پلیفیدلیتی، اما محدود به سه نفر، اغلب با تمرکز بر صمیمیت مشترک.
سوئینگینگ (Swinging): تعاملات جنسی با دیگران در شرایط مشخص، با تأیید شریک اصلی. این مدل معمولاً بر فعالیتهای جنسی تفریحی تمرکز دارد.
کاکولدری (Cuckoldry): یکی از شرکا با شخص ثالثی رابطه جنسی دارد و شریک اصلی از این وضعیت تحریک جنسی میگیرد. این مدل اغلب با پیشینه فتیشیستی همراه است.
آنارشیسم رابطه (Relationship Anarchy): روابط بدون مرزهای مشخص بین دوستی، عشق و جنسیت، که در مخالفت با هنجارهای سنتی شکل میگیرند.
نپرس، نگو (Don’t Ask, Don’t Tell, D.A.D.T.): شرکا جزئیات روابط خارجی را به اشتراک نمیگذارند، اما توافق برای روابط خارجی وجود دارد.
سولو-پلی (Solo-Poly): فرد چندمهری که زندگی مستقلی دارد و معمولاً مجرد است.
مونو-پلی (Mono-Poly): یک شریک تکهمسر و دیگری چندمهره است.
این روابط با مفهوم همخوشی (Compersion) مرتبط هستند، که به احساسات مثبتی مانند شادی، رضایت و عشق اشاره دارد که فرد هنگام درگیری شریکش با شخص دیگری تجربه میکند. همخوشی در مطالعات روانشناسی روابط بهعنوان عاملی کلیدی در موفقیت CNM شناخته شده است، زیرا نشاندهنده پذیرش و حمایت عاطفی از شریک است.

شیوع و ویژگیهای افراد درگیر در روابط باز
تخمین شیوع روابط باز (Open Relationship) چالشبرانگیز است، اما مطالعات در جوامع غربی نشان میدهند حدود ۲-۴% افراد در زمان مطالعه در این روابط هستند و ۲۰% تجربه آن را داشتهاند. ویژگیهای مرتبط با مشارکت در روابط باز شامل:
جنسیت: مردان بیشتر از زنان تمایل دارند، احتمالاً به دلیل تفاوتهای فرگشتی در استراتژیهای تولیدمثلی.
سن: افراد جوانتر مشارکت بیشتری دارند، که ممکن است به انعطافپذیری بیشتر در هنجارهای اجتماعی مربوط باشد.
گرایش جنسی (Sexual Orientation): افراد غیردگرجنسگرا (Non-Heterosexual) بیشتر درگیر هستند، شاید به دلیل پذیرش بالاتر تنوع در جوامع غیرسنتی.
حسادت : افرادی که کمتر حسادت میکنند، احتمال مشارکت بیشتری دارند، زیرا حسادت شدید مانع مدیریت روابط باز است.
همدلی شناختی (Cognitive Empathy): توانایی درک دیدگاه دیگران با موفقیت در CNM مرتبط است، زیرا این روابط نیاز به مدیریت پیچیدگیهای عاطفی دارند.
تحصیلات، درآمد و دین تأثیر کمی دارند، اما نتایج درباره سبکهای دلبستگی (Attachment Styles) متناقض است. یک مطالعه نشان داد که دلبستگی مضطرب (Anxious Attachment) در روابط باز کمتر از روابط تکهمسری است، که ممکن است به توانایی افراد در مدیریت روابط چندگانه مربوط باشد.
مقایسه روابط باز با روابط تکهمسرانه
مقایسه رضایت از رابطه بین روابط باز و تکهمسری نتایج متناقضی دارد. برخی مطالعات رضایت بیشتری در روابط باز گزارش کردهاند، برخی تفاوت معنیداری نیافتهاند، و یک مطالعه رضایت کمتری را نشان داده است. با این حال، رضایت جنسی در روابط باز به دلیل تنوع شرکای جنسی بالاتر است. این امر احتمالاً به فرصت برای برآوردن خواستههای متنوع جنسی و درک بهتر تمایلات جنسی مربوط است. افراد در روابط باز همدلی شناختی بالاتری نشان میدهند و حسادت کمتری تجربه میکنند، که با توانایی تجربه همخوشی مرتبط است.
چالشها و مزایای روابط باز
مزایا:
- رضایت جنسی و رضایت از رابطه بالاتر، بهویژه برای افرادی که از تنوع جنسی لذت میبرند.
- درک بهتر تمایلات جنسی از طریق تجربه با شرکای متعدد.
- توسعه همدلی شناختی (Cognitive Empathy) و ارتباط بهتر، که به مدیریت روابط پیچیده کمک میکند.
چالشها:
- انگ اجتماعی و تبعیض نهادی در جوامع تکهمسریهنجار (Mononormative)
- مسائل حقوقی، مانند عدم بهرسمیتشناختن شرکای اضافی در قوانین ازدواج یا حضانت.
- چالشهای تربیت فرزندان، که ممکن است با انگ اجتماعی برای کودکان همراه باشد.
- دشواری دسترسی به درمانگران با نگرش مثبت به CNM، که میتواند حمایت روانشناختی را محدود کند
- خطر عفونتهای مقاربتی (Sexually Transmitted Infections=STIs) ، اگرچه برخی مطالعات نشان میدهند افراد در روابط باز به دلیل آگاهی بالاتر، بیشتر از کاندوم استفاده میکنند.
References (منابع):
1) Henrich, J., Boyd, R., & Richerson, P. J. (2012). The puzzle of monogamous marriage. Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences, 367(1589), 657–669. https://doi.org/10.1098/rstb.2011.0290
2) Walker, R. S., Hill, K. R., Flinn, M. V., & Ellsworth, R. M. (2011). Evolutionary history of hunter-gatherer marriage practices. PLoS ONE, 6(4), e19066. https://doi.org/10.1371/journal.pone.0019066
3) Montali, L., Frigerio, A., Spina, F., & Zulato, E. (2023). The discursive construction of polyamory: Legitimising an alternative to monogamy. Sexuality & Culture, 27(3), 894–915. https://doi.org/10.1007/s12119-022-10044-0
4) Wdowiak, K., Maciocha, A., Wąż, J., Witas, A., Chachaj, W., Słomka, P., & Gardocka, E. (2024). Open relationships – challenges and dilemmas. Journal of Education, Health and Sport, 71, 56173. https://doi.org/10.12775/jehs.2024.71.56173
راوی: برایان بختیاری
متن به قلم: پروانه الهدینی