چرا جوامع غربی، با وجود تعهد عمیق به آزادی و رواداری، در حال تجربه افولی تدریجی هستند؟ آیا رواداری بی‌حد می‌تواند به نابودی ارزش‌های دموکراتیک منجر شود، به ویژه در کشوری مانند آلمان که با موج مهاجرت انبوه روبرو است؟ و اگر پارادوکس رواداری کارل پوپر درست باشد، چگونه می‌توانیم مرزهای آزادی را بدون از دست دادن هویت فرهنگی حفظ کنیم؟ آیا باید همه عقاید را تحمل کرد یا گاهی لازم است درِ بردباری را ببندیم؟

در این مقاله، به کاوش این تناقضات می‌پردازیم، اگر به دنبال پاسخ به این سؤالات هستید و می‌خواهید بدانید چگونه این مفاهیم بر زندگی روزمره و آینده غرب تأثیر می‌گذارند، ادامه مطلب را بخوانید و ویدیو مرتبط را در صفحه ببینید، شاید دیدگاهتان نسبت به مهاجرت و جامعه باز برای همیشه تغییر کند!

پارادوکس رواداری -کارل پوپر

پارادوکس رواداری: مبانی نظری و تاریخی

پارادوکس رواداری (Paradox of Tolerance) مفهومی فلسفی-سیاسی است که کارل پوپر (Karl Popper) در کتاب “جامعه باز و دشمنان آن” (The Open Society and Its Enemies) در سال ۱۹۴۵ مطرح کرد. او توضیح می‌دهد که رواداری نامحدود (Unlimited Tolerance) نه تنها پایدار نمی‌ماند، بلکه سرانجام به سلطه ایدئولوژی‌های متعصب می‌انجامد. این ایده ریشه در نقد پوپر به توتالیتاریسم دارد؛ جایی که جوامع باز برای حفظ اصول دموکراتیک خود باید در برابر تهدیدهای بیرونی مقاومت کنند.

از نظر تاریخی، این بحث با نظریه افول غرب اسوالد اشپنگلر (Oswald Spengler) در سال ۱۹۱۸ هم‌پوشانی دارد. اشپنگلر غرب را تمدنی در حال زوال می‌دانست که در آن، رواداری افراطی باعث نفوذ فرهنگ‌های مهاجر و ایدئولوژی‌های رادیکال شده است. پژوهش‌های جدید نشان می‌دهند که این پارادوکس امروز در غرب، به‌ویژه آلمان، با رشد احزاب راست‌گرا مانند (Alternative für Deutschland) AfD آشکار شده است. این حزب با انتقاد از سیاست‌های مهاجرتی باز، استدلال می‌کند که رواداری بیش از حد نسبت به مهاجران خاورمیانه و آفریقا موجب افزایش جرایم و ناسازگاری فرهنگی شده است.

از منظر آکادمیک، پارادوکس پوپر با “نظریه عدالت” جان رالز (John Rawls) هم‌راستا است. رالز تأکید می‌کند که رواداری باید در برابر گروه‌های ناسازگار محدود شود تا امنیت نهادهای لیبرال حفظ گردد. نمونه روشن این مسئله در آلمان پس از بحران پناهندگی ۲۰۱۵ دیده شد؛ جایی که پذیرش بیش از یک میلیون مهاجر، تنش‌های اجتماعی را بالا برد. گزارش‌های اخیر نشان می‌دهند که حدود ۳۰ درصد جرایم خشونت‌آمیز در برخی ایالت‌ها به مهاجران نسبت داده شده است، و این موضوع رواداری را زیر سؤال برده است. پوپر پیشنهاد می‌کند که سرکوب ایدئولوژی‌های ناسازگار فقط زمانی موجه است که آنها از استدلال منطقی سرباز زنند و به خشونت متوسل شوند.

در سطحی عمیق‌تر، پارادوکس رواداری با مفهوم “معمای دو زندانی” (Prisoner’s Dilemma) در نظریه بازی‌ها (Game Theory) شباهت دارد؛ جایی که همکاری یک‌طرفه (رواداری) می‌تواند به شکست جمعی بیانجامد، اگر طرف مقابل ناسازگار باشد. در بحث افول غرب، این به معنای آن است که جوامع اروپایی با تأکید بیش از حد بر چندفرهنگی‌گرایی (Multiculturalism)، خطر از دست دادن هویت فرهنگی خود را به جان می‌خرند. برای نمونه، در آلمان نتایج نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که حمایت از AfD به حدود ۲۰ درصد رسیده است؛ نتیجه‌ای که ریشه در نگرانی مردم از «نابردباری مهاجران» دارد.

اصل آزار و مرزهای رواداری

اصل آزار و مرزهای رواداری

اصل آزار (Harm Principle)، که توسط جان استوارت میل (John Stuart Mill) در رساله “درباره آزادی” (On Liberty) در سال ۱۸۵۹ تبیین شد، مرزهای رواداری را بر اساس جلوگیری از آسیب به دیگران تعیین می‌کند. میل استدلال می‌کند: “تنها دلیلی که قدرت می‌تواند به طور مشروع بر هر عضوی از یک جامعه متمدن اعمال کند، علیه اراده او، جلوگیری از آسیب به دیگران است”. بر این اساس، رواداری تا جایی پذیرفتنی است که رفتار فرد بی‌خطر باشد و دخالت دولت تنها زمانی توجیه دارد که آسیب جسمی یا روانی به دیگران وارد شود. در ارتباط با پارادوکس پوپر، این اصل ابزاری عملی برای محافظت از جامعه باز به شمار می‌آید، زیرا ناسازگاری را به عنوان نوعی «آسیب بالقوه» در نظر می‌گیرد. در زمینه مهاجرت به آلمان، اصل آزار کاربرد گسترده‌ای دارد. برای نمونه، جرایمی چون حملات چاقو در کلن (۲۰۱۵) یا تجاوزهای گروهی، آسیب مستقیم محسوب شده و خلاف رواداری هستند. پژوهش‌های دانشگاهی پیشنهاد می‌دهند که این اصل باید به آسیب‌های فرهنگی نیز تعمیم یابد، مانند گسترش ایدئولوژی‌های ضددموکراتیک. دادگاه‌های فدرال آلمان بر پایه همین اصل، برخی فعالیت‌های افراطی را محدود کرده‌اند، هرچند چالش اصلی در تمایز میان «عقیده» و «عمل» باقی مانده است: باورهای ناسازگار باید تا وقتی به خشونت نرسیده‌اند، تحمل شوند.

بر اساس اصل آزار، مرزهای رواداری شامل تمایز میان آسیب مستقیم و غیرمستقیم است. میل یادآوری می‌کند که دخالت در «خودآزاری» – مثل مصرف مواد – موجه نیست، مگر اینکه پیامد آن به دیگران آسیب بزند. این مرز در جوامع غربی با مسائل جدیدی روبه‌رو شده است؛ برای مثال در دوران همه‌گیری کووید-۱۹، واکسیناسیون اجباری با استناد به جلوگیری از آسیب جمعی توجیه شد. در بحث افول غرب نیز اصل آزار به‌عنوان سپری در برابر نفوذ ایدئولوژی‌های تمامیت‌خواه عمل می‌کند. نمونه آن در آمریکا است که توماس جفرسون هم در عبارتی مشابه، رواداری را محدود به «خطا در دیدگاه» می‌دانست، به شرطی که امکان گفت‌وگوی منطقی فراهم باشد. البته پژوهش‌های تازه انتقاد می‌کنند که تعریف «آسیب» مبهم است و همین ابهام می‌تواند زمینه سوءاستفاده را فراهم کند. در سیاست‌های پناهندگی آلمان این موضوع آشکار است: مهاجرانی که ایدئولوژی‌های ناسازگار، مثل افراط‌گرایی اسلامی، را ترویج کنند می‌توانند به عنوان «تهدید بالقوه» اخراج شوند، اما این کار به دلیل موانع حقوقی به آسانی اجرا نمی‌شود. در این میان، “اصل آزار” به یک چارچوب عملی برای رواداری بدل می‌شود، چارچوبی که جامعه را موظف می‌داند از «آسیب روانی جمعی» مانند ترس عمومی از مهاجرت هم محافظت کند. در نهایت، این اصل مرزهایی پویا تعریف می‌کند که هم رواداری را پاس می‌دارند و هم از افول فرهنگی جلوگیری می‌کنند؛ به‌ویژه در جوامعی مانند آلمان که با تنوع اجباری روبه‌رو هستند.

فایده‌گرایی و دولت دایه

فایده‌گرایی و دولت دایه: تعادل میان آزادی و امنیت

فایده‌گرایی (Utilitarianism)، نظریه‌ای اخلاقی که توسط جرمی بنتام (Jeremy Bentham) بنیان‌گذاری و توسط جان استوارت میل توسعه یافت، رواداری را بر اساس بیشترین سود جمعی ارزیابی می‌کند. بنتام در “مقدمه‌ای بر اصول اخلاق و قانون‌گذاری” تأکید می‌کند که اعمال باید بر پایه “سودمندی” سنجیده شوند، یعنی بیشترین لذت برای بیشترین افراد. در پیوند با پارادوکس رواداری، فایده‌گرایی توضیح می‌دهد که رواداری نامحدود اگر سود کلی را کاهش دهد، ناپایدار است. میل این را با اصل آزار ترکیب می‌کند، جایی که محدودیت آزادی تنها زمانی مشروع است که منفعت جمعی را افزایش دهد. دولت دایه (Nanny State) مفهومی انتقادی است که به دخالت بیش از حد دولت در زندگی خصوصی برای “محافظت” از شهروندان اشاره دارد، که می‌تواند به توتالیتر شدن منجر شود. در چارچوب فایده‌گرایی، چنین دخالتی زمانی پذیرفتنی است که سود آن از زیانش بیشتر باشد، اما مرزها روشن نیست. برای نمونه، ممنوعیت سیگار در اماکن عمومی آلمان با هدف کاهش آسیب‌های ثانویه سود جمعی را بالا می‌برد، اما گسترش این محدودیت‌ها به رفتارهای شخصی مانند نوشیدن الکل یا روابط خصوصی، آزادی فردی را تهدید کرده و دولت را به «دولت دایه» بدل می‌سازد. در جوامع امروز، فایده‌گرایی به مسئله مهاجرت نیز گره خورده است. در آلمان، سیاست‌های پناهندگی با سود اقتصادی توجیه می‌شوند، اما افزایش جرایم و تنش‌های اجتماعی این سود را زیر سؤال برده است. فایده‌گرایی می‌تواند رواداری را به ابزاری برای گزینش بدل کند: پذیرش مهاجران “مفید” و رد دیگران. این نگاه هویت فرهنگی را قربانی منفعت اقتصادی می‌سازد و به افول غرب دامن می‌زند. پوپر هشدار می‌دهد که چنین رویکردی، رواداری را به بهانه سود نابود می‌کند. کتاب “The Limits of Utilitarianism”، نیز یادآور می‌شود که فایده‌گرایی اغلب حقوق فردی را نادیده می‌گیرد و به اقتدارگرایی می‌انجامد. در آمریکا، نمونه تهدید مهاجران به شوراهای شهری (مانند ۲۰۲۴ در کالیفرنیا) نشان می‌دهد که رواداری تنها تا زمانی پذیرفتنی است که منافع جمعی حفظ شود. در آلمان نیز AfD با تکیه بر استدلال‌های فایده‌گرایانه، سیاست‌های مهاجرتی را نقد کرده و بحث را به سمت دولت دایه می‌کشاند. در نهایت، فایده‌گرایی می‌کوشد میان آزادی و امنیت تعادل برقرار کند، اما بدون پایبندی به اصل آزار، خود به ابزاری برای افول غرب بدل می‌شود.

کاربرد در جوامع مدرن: مهاجرت به آلمان و افول غرب

در جوامع امروزی، پارادوکس رواداری در موضوع مهاجرت به آلمان و بحث افول غرب به‌وضوح آشکار می‌شود. اشپنگلر در “غروب غرب” (The Decline of the West) پیش‌بینی کرده بود که رواداری افراطی، تمدن غربی را به سمت زوال می‌برد و پوپر این دیدگاه را با پارادوکس خود تأیید می‌کند. در آلمان، موج مهاجرت ۲۰۱۵ با پذیرش بیش از یک میلیون نفر، آزمونی برای رواداری بود؛ اما افزایش جرایم (مانند حملات با چاقو) و رشد حزب AfD نشان داد که این آزمون با شکست همراه بوده است. پژوهشی که وضعیت فرانسه و آلمان را بررسی کرده، بیان می‌کند که آلمان به‌دلیل رواداری بیشتر، زمینه‌ساز گسترش رادیکالیسم راست‌گرا شده است.

در بُعد عملی، این مسئله در کامنت‌های شبکه‌های اجتماعی نیز دیده می‌شود: کاربران ناسازگار، بدون هیچ پیامدی، رواداری را به چالش می‌کشند و همین امر به گسترش نوعی «سادیسم دیجیتال» منجر شده است. در سیاست‌های مهاجرتی اروپا، اصل آزار اجرا می‌شود: مهاجرانی که به خشونت روی می‌آورند اخراج می‌شوند، اما ایدئولوژی‌های ناسازگار – همچون افراط‌گرایی – مرزها را تضعیف می‌کنند. در این میان، فایده‌گرایی بر منافع اقتصادی مهاجران ماهر تأکید دارد، اما خسارت‌های فرهنگی را نادیده می‌گیرد؛ موضوعی که در نهایت دولت را به سمت وضع قوانین سختگیرانه‌تر برای ادغام، مانند آنچه در آلمان دیده می‌شود، سوق می‌دهد.

افول غرب با رشد مشکلات روانی در فضای مجازی شدت گرفته است. پیش از عصر اینترنت، جوامع کوچک می‌توانستند رفتارهای ناسازگار را کنترل کنند، اما امروز این رفتارها بدون پیامد جدی گسترش می‌یابند. در آمریکا، نمونه‌هایی مانند تهدید مهاجران (مورد هندی–آمریکایی در سال ۲۰۲۴) نشان می‌دهد که چگونه تنش‌های مجازی به دنیای واقعی سرایت می‌کنند. در آلمان نیز حزب AfD خود را به‌عنوان صدایی منطقی معرفی می‌کند که هدفش مقابله با افراط‌گرایی و بازتعریف مرزهای رواداری است. بنابراین برای حفظ جامعه‌ای باز، رواداری باید همراه با دفاع فعال باشد، در چارچوب اصل آزار و فایده‌گرایی بازنگری شود، و به‌عنوان ابزاری برای مهار روند افول عمل کند.

References (منابع):

1) BBC. (2024). Migrants feel less welcome as Germany’s far-right rises. https://www.bbc.com/news/articles/clyvglq47y9o

2) Bentham, J. (1789). An introduction to the principles of morals and legislation. T. Payne and Son. https://www.utilitarianism.com/jeremy-bentham/

3) Bundeskriminalamt. (2024). Polizeiliche Kriminalstatistik. https://www.bka.de/DE/AktuelleInformationen/StatistikenLagebilder/PolizeilicheKriminalstatistik/pks_node.html

4) Chatham House. (2025). German election: Far-right firewall weakens as immigration concerns take centre stage. https://www.chathamhouse.org/2025/02/german-election-far-right-firewall-weakens-immigration-concerns-take-centre-stage

5) Driver, J. (2014). The history of utilitarianism. In E. N. Zalta (Ed.), The Stanford encyclopedia of philosophy. Stanford University. https://plato.stanford.edu/entries/utilitarianism-history/

6) Griffith, N. (2024). The paradox of tolerance. https://nicolagriffith.com/2024/10/30/the-paradox-of-tolerance/

7) Husak, D. N. (2021). The harm principle and the nature of harm. Utilitas, 33 (4), 412-426. https://www.cambridge.org/core/journals/utilitas/article/harm-principle-and-the-nature-of-harm/6C0EFFF0C8685AF937C06A8ACF610F12

8) Laumond, B. (2022). Addressing the paradox of tolerance in liberal democracies: why do France and Germany respond differently to right-wing radicalism? Journal of Contemporary European Studies, 31(2), 556–573. https://doi.org/10.1080/14782804.2021.2024429.

9) Mill, J. S. (1863). Utilitarianism. Parker, Son and Bourn. https://www.gutenberg.org/files/11224/11224-h/11224-h.htm

10) Moffatt, H. (2025). Karl Popper’s paradox of self-undermining toleration and the far-right. SSRN. https://papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=5241183

11) Politico. (2023). Germany’s far-right predicament — to ban or not. https://www.politico.eu/article/germany-far-right-afd-ban-election-vote/

12) Rawls, J. (1971). A theory of justice. Harvard University Press. https://www.hup.harvard.edu/catalog.php?isbn=9780674000780

13) Saunders, B. (2016). Reformulating Mill’s harm principle. Mind, 125 (500), 1005-1032. https://academic.oup.com/mind/article/125/500/1005/1744229

14) Spengler, O. (1918). The decline of the West (Vol. 1). Knopf. https://archive.org/details/declineofwest01spenuoft

15) World Health Organization. (2024). Tobacco control in Europe. https://www.who.int/europe/health-topics/tobacco

راوی: برایان بختیاری
متن به قلم: پروانه اله‌دینی

تعداد بازدید امروز: 1تعداد بازدید کل: 13