آیا تاکنون به این اندیشیدهاید که چرا جوامع غربی، با وجود پیشرفتهای چشمگیرشان، ناگهان درگیر تنشهای عمیق فرهنگی، شکافهای گسترده اجتماعی و از بین رفتن ارزشهای سنتی شدهاند؟ آیا ممکن است یک نیروی نامرئی، جامعهای را از درون فرو بپاشد؟ چرا رسانهها، دانشگاهها و حتی سیاستمداران ما دیگر آنقدرها هم مستقل به نظر نمیرسند؟ تصور کنید یک جاسوس سابق کاگب، ۴۰ سال پیش، دقیقاً همین سناریو را پیشبینی کرده و آن را نتیجه یک “جنگ روانی” بداند، جنگی نه با سلاح، بلکه با ابزارهای نرم مانند کلمات، رسانهها و آموزش! “یوری بزمنوف”، افشاگر شوروی سابق، در مصاحبهای تکاندهنده در سال ۱۹۸۴، چهار مرحله تخریب ایدئولوژیک را شرح داد؛ مراحلی که امروز، از فرهنگ بیداری تا اطلاعات گمراهکننده، به شکلی دقیق در حال وقوع است. اگر کنجکاو هستید که چگونه ذهنها را تضعیف میکنند و راه مقاومت چیست، این مقاله و ویدئوی ما در کانال یوتیوب “برایان ویکی” را دنبال کنید تا راز این فرآیند پنهان را کشف کنید – فرآیندی که نهتنها تاریخ را تغییر داد، بلکه آینده جوامع غربی و جهان را شکل میدهد و ببینید چگونه این “جنگ نرم” آرام اما بیرحمانه و پیوسته همهچیز را دگرگون میکند!

مفهوم تخریب ایدئولوژیک و زمینه تاریخی
تخریب ایدئولوژیک (Ideological Subversion) نوعی استراتژی پیچیده در جنگ روانی (Psychological Warfare) است که هدف آن تغییر تدریجی باورها، نگرشها و ساختارهای اجتماعی یک جامعه از راه نفوذ نرم و غیرنظامی میباشد. یوری بزمنوف (Yuri Bezmenov) ، متولد ۱۹۳۹ در نزدیکی مسکو و فرزند یکی از افسران ارشد ارتش شوروی، پس از تحصیل در مؤسسه زبانهای شرقی، در مصاحبهای با جی. ادوارد گریفین (G. Edward Griffin) در سال ۱۹۸۴ هشدار داد که سازمان کاگب (KGB) تنها حدود ۱۵ درصد از منابع خود را به جاسوسی سنتی اختصاص میدهد، در حالیکه ۸۵ درصد دیگر صرف عملیات تخریب ایدئولوژیک میشود؛ عملیاتی که بخشی از اقدامات فعال این سازمان به شمار میآمد. بزمنوف این فرایند را چنین توصیف کرد: «تغییر ادراک از واقعیت در سطح کل جامعه، به شکلی که با وجود حجم عظیم اطلاعات، هیچکس نتواند به نتیجهای منطقی در دفاع از خود، خانواده، جامعه و کشور دست یابد».
این مدل که ریشه در عملیات اطلاعاتی شوروی داشت، از سوی بزمنوف به عنوان نوعی “جنگ ناخواسته و کامل” معرفی شد. تحلیلهای علمی نیز اهمیت آن را تأیید کردهاند. برای نمونه، مایکل آر. کارپنتر (Michael R. Carpenter) در گزارشی در سال ۲۰۱۹ نشان داد که همین الگو امروز هم در کارزارهای اطلاعات نادرست (disinformation) روسیه بهکار میرود؛ موضوعی که استمرار و بهروزرسانی این تاکتیکها را در عصر دیجیتال آشکار میکند. درک مفهوم تخریب ایدئولوژیک تنها برای مطالعهی تاریخ کافی نیست، بلکه برای رویارویی با چالشهای فرهنگی امروز غرب نیز اهمیت دارد؛ جایی که نشانههای مرحلهی دمورالیزاسیون (demoralization) بهویژه در رسانهها و نظام آموزشی بهوضوح دیده میشود.

یوری الکساندروویچ بزمنوف و مصاحبه ۱۹۸۴
یوری بزمنوف، که بهعنوان مترجم و افسر روابط عمومی در آژانس خبری نووستی (Novosti Press Agency) در هند فعالیت میکرد، بعدها ادعا نمود که سهچهارم کارکنان این آژانس مأموران کاگب (KGB) بودهاند. او در سال ۱۹۷۰ از دهلی نو به غرب گریخت؛ بزمنوف با پوشیدن لباس هیپی به گروهی از گردشگران پیوست، خود را به آتن رساند و با کمک سازمان سیا (CIA) و پلیس سلطنتی کانادا (RCMP) ــ تحت دولت پیر ترودو (Pierre Trudeau) ــ به کانادا و سپس آمریکا منتقل شد. در همان زمان، سفارت شوروی ادعا کرد که او ربوده شده و در نتیجه، برای پسرش غرامت مالی پرداخت گردید. بزمنوف پس از مهاجرت، با نام مستعار توماس شومن (Tomas Schuman) فعالیت کرد. مصاحبه مشهور او در سال ۱۹۸۴ با جی. ادوارد گریفین، که بیش از یک ساعت به طول انجامید، به معرفی مدل چهارمرحلهای تخریب ایدئولوژیک اختصاص داشت: دمورالیزاسیون، بیثباتی، بحران و عادیسازی. او در این گفتوگو تأکید کرد که این فرآیند اساساً برگشتناپذیر است؛ زیرا نسلهای تازه از طریق بازآموزی (Re-education) تحت تأثیر ایدئولوژی مارکسیست-لنینیست قرار میگیرند. به باور او، افراد دچار دمورالیزاسیون حتی در برابر شواهد عینی، مانند وجود اردوگاههای شوروی، نیز حقیقت را انکار میکنند. مطالعات دانشگاهی نیز نشان دادهاند که این مدل همچنان در تحلیلهای ژئوپلیتیکی کاربرد دارد. برای نمونه، دانشگاه Joint Special Operations در سال ۲۰۱۷، مدل بزمنوف را در بررسی جنگ روسیه–گرجستان در سال ۲۰۰۸ به کار برد. این موضوع بیانگر آن است که چارچوب نظری او نه تنها ارزش تاریخی، بلکه اهمیت عملی در فهم سیاست بینالملل مدرن دارد. این مصاحبه، با تمرکز ویژه بر نقش آموزش و رسانه در نفوذ ایدئولوژیک، همچنان منبعی ارزشمند برای درک پدیدهی Subversion در جوامع دموکراتیک به شمار میرود.

مراحل چهارگانه تخریب ایدئولوژیک
مرحله اول: تضعیف روحیه (Demoralization)
این مرحله که ۱۵ تا ۲۰ سال به طول میانجامد، بر نفوذ در نهادهای آموزشی، رسانهای و فرهنگی تمرکز دارد. بزمنوف آن را معادل «شستشوی مغزی» میدانست؛ فرآیندی که باورهای سنتی را با ایدئولوژیهای جایگزین ــ مانند مارکسیسم ــ جایگزین میکند تا نسل جوان از ارزشها و هنجارهای گذشته فاصله بگیرد. او معتقد بود تا سال ۱۹۸۴ این مرحله در آمریکا کامل شده است. نمونههای تاریخی این روند را میتوان در جنبش هیپیهای دهه ۱۹۶۰ آمریکا دید؛ جایی که ایدههای ضدسرمایهداری (Anti-Capitalist) نفوذ گستردهای یافتند. در تحلیلهای امروزی نیز این مرحله با تغییر در برنامههای درسی غربی مرتبط دانسته میشود؛ مانند تأکید بر جنسیت بهعنوان یک «سازه اجتماعی» (Social Construct) حتی در مهدکودکها، یا نفوذ فرهنگی مارکسیسم و اسلام سیاسی در اعتراضات دانشگاهی، که از نگاه منتقدان نوعی Re-education به شمار میآیند.
مرحله دوم: بیثباتی (Destabilization)
این مرحله ۲ تا ۵ سال طول میکشد و نهادهای کلیدی همچون اقتصاد، دفاع و روابط خارجی را هدف قرار میدهد. در این دوره، نیروهای نفوذی نارضایتیهای اجتماعی را تشدید میکنند تا اعتماد عمومی به ساختارهای موجود از بین برود. بزمنوف هشدار داد که با تمرکز بر «به دام انداختن نخبگان» (Elite Capture)، جامعه برای ورود به بحران آماده میشود. نمونهی مدرن آن را میتوان در کارزارهای اطلاعات نادرست روسیه (Russian Disinformation) در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا دید که به تعمیق شکافهای اجتماعی کمک کرد.
مرحله سوم: بحران (Crisis)
این مرحله کوتاهترین و در عین حال بحرانیترین است و بین ۶ هفته تا ۶ ماه طول میکشد. در این زمان، بیثباتی به اوج خود میرسد و تغییرات خشونتآمیز قدرت رخ میدهد. نمونههای معاصر آن شامل ناآرامیهای داخلی در ایالتهای مرکزی آمریکا یا اعتراضات پس از حملات حماس است؛ رویدادهایی که نشان میدهند چگونهSubversion میتواند به فروپاشی اجتماعی منجر شود.
مرحله چهارم: عادیسازی (Normalization)
در این مرحله، که زمان مشخصی ندارد و میتواند طولانیمدت باشد، وضعیت جدید بهتدریج بهعنوان «هنجار» (Norm) پذیرفته میشود. این مرحله اغلب با وعدههای پوچ و ایجاد احزاب ظاهری همراه است. بزمنوف آن را با تهاجم شوروی به چکسلواکی در سال ۱۹۶۸ مقایسه کرد؛ جایی که پروپاگاندا نوید «بهشت» میداد. در دوران مدرن، این فرایند بیشتر با «شستوشوی اطلاعاتی» برای تثبیت روایتهای جعلی شناخته میشود.

ارتباط تخریب ایدئولوژیک با جوامع غربی معاصر
امروزه نشانههای تخریب ایدئولوژیک را میتوان در جنبشهایی چون فرهنگ بیداری (Woke Culture) مشاهده کرد؛ جنبشهایی که به باور منتقدان، افراطی و تفرقهافکن هستند. برای مثال، برخی مباحث فمینیستی یا سیاست مهاجرت باز راهحلهایی سادهانگارانه برای مسائل پیچیده ارائه میدهند که با مدل بزمنوف همخوانی دارد.در همین حال، تاکتیکهای مدرن روسیه مانند “آتشبار دروغها (Firehose of Falsehood) “با تولید انبوه روایتهای متناقض و انتشار آنها از طریق رسانههایی چون Sputnik وRT یا بهوسیلهی رباتها و ترولها، به قطبیسازی دامن میزنند. تحلیلهای اخیر، از جمله مقالهای در Big Think (۲۰۲۳)، نشان دادهاند که پیشبینیهای بزمنوف با وضعیت قطبیشدهی امروز آمریکا مطابقت دارد. در سالهای اخیر، کمپینهای misinformation در رسانههای اجتماعی در حداقل ۸۱ کشور، با افزایش ۱۵ درصدی در یک سال، ادراک عمومی در دموکراسیهای غربی را هدف قرار داده و پردازش facts را دشوار میسازد، که با فاز demoralization همخوانی دارد. علاوه بر این، نفوذ هوش مصنوعی (AI) مانند مدلهای زبانی بزرگ (LLM) مانند ChatGPT، با شخصیسازی محتوا بر اساس دادههای engagement، عملیات نفوذ را تسریع میکند و جوامع غربی را در مراحل demoralization و destabilization آسیبپذیرتر میسازد.
در دانشگاههای غربی، بازیگران خارجی مانند حزب کمونیست چین (CCP) از طریق انجمنهای دانشجویان چینی و همکاریهای علمی، به شبکههای نفوذ دسترسی پیدا کرده و یکپارچگی دانشگاهی را تضعیف میکنند؛ امری که بخشی از راهبرد بلندمدت «بازآموزی ایدئولوژیک» به شمار میرود. در اروپا وابستگی اقتصادی به بازارهای خارجی، مانند تجارت انرژی با روسیه، به تدریج حاکمیت کشورها را فرسوده و ابزار نفوذ را در اختیار قدرتهای بیرونی قرار داده است؛ روندی که با تاکتیکهای مرحله بیثباتسازی همخوانی دارد. برای مقابله با این روند، راهبردهای کاهش اثرگذاری شامل مواردی مانند آموزش تفکر انتقادی از سنین پایین، گزارشدهی بیطرفانه رسانهها، نشانهگذاری و هشدار در مورد اطلاعات نادرست در شبکههای اجتماعی، و افزایش مسئولیتپذیری فردی در برابر مصرف اطلاعات است. همه این اقدامات باید بدون خدشه وارد کردن به آزادی بیان اجرا شوند. افزون بر این، گزارش «کارپنتر» (۲۰۱۹) نشان میدهد که کرملین برای نفوذ مخرب خود از ابزارهایی چون انتشار گسترده اطلاعات گمراهکننده در شبکههای اجتماعی بهره میگیرد. در نتیجه، مدل بزمنوف تنها یک هشدار تاریخی نیست، بلکه چارچوبی کاربردی برای فهم و مقابله با «تخریب نرم و تدریجی» در جهان امروز است. با گسترش آموزش تفکر انتقادی و تقویت فرایندهای راستیآزمایی، جوامع میتوانند در برابر تضعیف روحیه مقاومت کرده و حاکمیت فرهنگی خود را در برابر تهدیدهای ناشی از جنگ ترکیبی حفظ کنند.
References (منابع):
1) Bezmenov, Y. (1984). Soviet subversion of the free-world press: A conversation with Yuri Bezmenov [Video]. https://www.youtube.com/watch?v=yErKTVdETpw
2) Carpenter, M. R. (2019). Undermining democracy: Kremlin tools of malign political influence. U.S. House of Representatives. https://www.congress.gov/116/meeting/house/109537/witnesses/HHRG-116-FA14-Wstate-CarpenterM-20190521.pdf
3) Rangappa, A. (2023, January 13). 39 years ago, a KGB defector chillingly predicted modern America. Big Think. https://bigthink.com/the-present/yuri-bezmenov/
4) Joint Special Operations University Press. (2017). Publications combined: Russia’s regular and special forces in the regional and global war on terror. https://books.google.com/books?id=qN1LDwAAQBAJ
5) Wikipedia contributors. (2025). Yuri Bezmenov. Wikipedia, The Free Encyclopedia. https://en.wikipedia.org/wiki/Yuri_Bezmenov
6) Thomas, S. S., & White, S. C. (2021). The war for minds: Mitigating the effects of ideological subversion. Small Wars Journal. https://smallwarsjournal.com/2021/02/04/war-minds-mitigating-effects-ideological-subversion
7) Beyond Intractability. (2024, June 17). Democratic Subversion – Part 1. Newsletter #245. https://www.beyondintractability.org/newsletter-245
راوی: برایان بختیاری
متن به قلم: پروانه الهدینی