آیا تا به حال وارد رابطهای شدهاید که احساس کنید تنها با یک نفر در ارتباط نیستید، بلکه با کل گروه دوستانش طرفید؟ آیا تجربه کردهاید که پیامهای خصوصیتان ناگهان تبدیل به سوژهی شوخی در جمعی بشود که حتی شما را نمیشناسند؟ واقعیت این است که در دنیای امروز، روابط عاشقانه فقط بین دو نفر شکل نمیگیرند؛ بلکه شبکهای از آدمهای اطراف، مخصوصاً دوستان نزدیک، میتوانند این رابطه را بسازند یا خراب کنند. بهویژه وقتی پای گروه دوستان زنانه وسط باشد، ماجرا پیچیدهتر، ظریفتر و البته خطرناکتر میشود.

همنشخواری: مفهومی نوظهور در روانشناسی
همنشخواری (Co-rumination) بهعنوان فرآیندی اجتماعی تعریف میشود که در آن افراد، بهویژه در دوستیهای نزدیک، بهطور مداوم به بازنگری مشکلات، تشویق یکدیگر به بحث درباره آنها و تمرکز بر جنبههای منفی میپردازند. این پدیده که در تقاطع خودافشایی (Self-disclosure) و نشخوار ذهنی (Rumination) قرار میگیرد، از منظر علمی به دلیل تأثیرات دوگانهاش بر سازگاری اجتماعی (Social adjustment) و سازگاری عاطفی (Emotional adjustment) مورد توجه قرار گرفته است. خودافشایی موجود در همنشخواری به تقویت پیوندهای دوستی کمک میکند، در حالی که تمرکز منفی آن به مشکلات عاطفی دامن میزند. این تعادل میان پیامدهای مثبت و منفی، همنشخواری را به یک مفهوم پیچیده و منحصربهفرد تبدیل کرده است.
همنشخواری (Co-Rumination) در روابط زنان
یکی از الگوهای رفتاری رایج در میان زنان، «همنشخوار ذهنی» است؛ یعنی گفتوگوهای مکرر، تحلیلی و احساسی دربارهی مشکلات، ناراحتیها و چالشهای روابط. این فرآیند از دوران کودکی در میان دختران شکل میگیرد و در بزرگسالی ادامه پیدا میکند. اگرچه این الگو باعث ایجاد صمیمیت بیشتر میان دوستان زن میشود، اما از سوی دیگر میتواند اضطراب، حساسیت بیش از حد، و در مواردی تخریب رابطهی عاطفی را در پی داشته باشد. زیرا هر تجربهی منفی کوچک، میتواند با تحلیل و تکرار بیش از حد، به یک درام بزرگ تبدیل شود.
مردان، بهویژه در مراحل اولیه آشنایی و روابط عاشقانه، اغلب بهصورت مستقل فکر میکنند و تصمیمات خود را بدون وابستگی به نظر دیگران اتخاذ میکنند. در مقابل، بسیاری از زنان این فرآیندها را با مشورت دوستان خود پیش میبرند. این رفتار میتواند ریشه در نیاز به امنیت، تأیید اجتماعی یا تمایل به پیشانتخاب (Pre-selection) داشته باشد. پیشانتخاب مفهومی است که نشان میدهد برخی زنان ترجیح میدهند با مردانی وارد رابطه شوند که از سوی دوستانشان تأیید شده باشند. این تأیید، بهعنوان فیلتری اجتماعی، جذابیت فرد را در نگاه آنها افزایش میدهد. مثلاً در محیطهای اجتماعی مانند مهمانیها، مردی که همراه یک زن جذاب حضور دارد، اغلب از دیدگاه سایر زنان جذابتر به نظر میرسد. این پدیده نهتنها در روابط عاشقانه، بلکه در استراتژیهای اجتماعی مردان نیز دیده میشود؛ برخی از آنها از حضور یک دوست مؤنث برای افزایش اعتبار خود بهره میبرند.

تفاوتهای جنسیتی در تصمیمگیری عاطفی
برای زنان، احساسات منفی میتوانند به ابزاری اجتماعی تبدیل شوند که پیوندهای عاطفی با دوستان را تقویت میکند. بهعنوان مثال، تجربه یک شکست عاطفی، اگرچه از منظر عاشقانه ناراحتکننده است، میتواند فرصتی برای صمیمیت بیشتر با دوستان فراهم کند. برخی زنان از طریق ابراز ناراحتی یا حتی اغراق در آن، جایگاه خود را در جمع دوستانشان مستحکمتر میکنند. این رفتار، که گاهی به شکل جلسات گروهی برای نقد روابط عاشقانه بروز میکند، به ایجاد حس تعلق و اعتماد منجر میشود. مردان، بهویژه در برخورد اولیه با دوستان شریک عاطفی خود، ممکن است احساس کنند تحت بررسی یا قضاوت قرار گرفتهاند. این تجربه میتواند ناخوشایند باشد، اما واکنش تند یا درگیری با جمع توصیه نمیشود. بهتر است پس از چنین موقعیتهایی، در فضایی آرام با شریک عاطفی گفتوگویی صادقانه صورت گیرد. بیان انتظارات—مانند احترام متقابل و پذیرش بهعنوان یک انتخاب ارزشمند—نهتنها نشانه بلوغ است، بلکه معیاری برای ارزیابی سلامت رابطه فراهم میکند. اگر شریک عاطفی از این گفتوگو حمایت کند، نشاندهنده آمادگی او برای یک رابطه بالغانه است؛ در غیر این صورت، بازنگری در رابطه ضروری خواهد بود.
توصیههایی برای تعادل در روابط
برای زنان حفظ استقلال در تصمیمگیری عاطفی حیاتی است. آنها باید بتوانند به دوستان خود اعلام کنند که ضمن قدردانی از حمایتشان، تصمیم نهایی متعلق به خودشان است. از سوی دیگر، مردان باید هوشیار باشند که شریک عاطفیشان تا چه حد تحت تأثیر نظرات دوستانش قرار دارد. وابستگی بیش از حد به تأیید دوستان میتواند نشاندهنده عدم امنیت عاطفی باشد و رابطه را در معرض خطر قرار دهد. زمانی که یک زن روابط نزدیکی با دوستان مجرد، بیثبات یا ناراضی خود دارد، احتمال انتقال ناخواستهی دیدگاههای منفی به رابطهی فعلیاش زیاد میشود. ارتباط مداوم با چنین گروههایی میتواند باعث تزلزل در رابطهی سالم یک زن با شریکش شود، بهویژه زمانی که یکی از دوستان بهتازگی تجربهی طلاق یا جدایی داشته باشد. البته همهی دوستیهای زنانه مخرب نیستند. انتخاب شریکی که دوستان متعادل و سالمی دارد—ترجیحاً افرادی که خود در روابط پایدار هستند—میتواند به کاهش تأثیرات منفی همنشخواری کمک کند. زنانی که حلقه دوستانشان از افراد متأهل یا دارای روابط موفق تشکیل شده باشد، احتمالاً دیدگاه مثبتتری به روابط عاشقانه دارند و کمتر تحت تأثیر درامهای احساسی قرار میگیرند. رابطهی سالم میان دو نفر، نیازمند استقلال فکری، مرزهای شفاف و حمایت دوطرفه است. گروه دوستان زن میتواند عامل استحکام یا تزلزل رابطهی او با یک مرد باشد. پس برای ساختن یک رابطهی موفق، لازم است نهتنها فرد مقابل، بلکه شبکهی اجتماعی او را نیز بشناسیم. در نهایت، آنچه اهمیت دارد، این است که هرکدام از ما در جایگاه خود بایستیم؛ با احترام، اعتماد، و آگاهی از تأثیر اطرافیان بر تصمیمات قلبیمان.

بررسی تفاوتهای جنسیتی در دوستیها
“آماندا رز”، پژوهشگر برجسته در حوزه روانشناسی رشد (Developmental Psychology)، طی دوران تحصیلات تکمیلی خود در دانشگاه ایلینوی، به مطالعه الگوهای دوستی میان دختران و پسران پرداخت. تحقیقات پیشین و مشاهدات روزمره نشان دادهاند که دختران بهطور کلی تمایل بیشتری به گفتوگو با دوستان و به اشتراکگذاری اطلاعات شخصی دارند. در حدود ۱۵ سال پیش، این ویژگی بهعنوان عاملی مثبت در دوستیهای دختران تلقی میشد، زیرا به تقویت روابط صمیمی و عمیق کمک میکرد. اما رز، که اکنون استاد روانشناسی در دانشگاه میسوری است، زاویهای متفاوت را مورد توجه قرار داد. او در مطالعات مشاهدهای خود دریافت که دختران گاهی در دام گفتوگوهای مکرر درباره مشکلات گرفتار میشوند. برخلاف پسران که در فعالیتهایی مانند ورزش و بازیهای گروهی مشارکت میکنند، دختران اغلب در این چرخه گفتوگوها متوقف میمانند. رز میگوید: «این دختران، هرچند از نظر عاطفی به هم نزدیک بودند، اما نشانههایی از غمگینی نیز در آنها مشهود بود.» این مشاهدات او را به سوی مفهومی روانشناختی به نام نشخوار فکری (Rumination) هدایت کرد.
نشخوار فکری (Rumination) و همنشخواری (Co-rumination) چیست؟
دکتر “جیمز پوتاش”، استاد روانپزشکی در دانشگاه جانز هاپکینز، نشخوار فکری (Rumination) را اینگونه تعریف میکند: «تکرار مداوم افکار منفی در ذهن، بدون دستیابی به راهحل، که اغلب با نگرانیها و ترسها همراه است». این حالت، که یکی از ویژگیهای اصلی افسردگی محسوب میشود، میتواند خواب، تمرکز و بهرهوری روزانه را مختل کند. رز با الهام از این مفهوم، اصطلاح همنشخواری (Co-rumination)را معرفی کرد؛ پدیدهای که در آن افراد بهصورت مشترک و بیش از حد درباره مشکلاتشان صحبت میکنند. همنشخواری برخلاف نشخوار فکری صرف، دارای جنبههای مثبت و منفی است که رز آن را مبادلات سازگاری (Adjustment Trade-offs) مینامد. به اشتراک گذاشتن مشکلات در سطح متعادل، کیفیت دوستیها را بهبود میبخشد، اما افراط در آن به افزایش علائم افسردگی و اضطراب منجر میشود. به عبارت دیگر، همنشخواری میتواند “زیادهروی در یک رفتار مثبت” باشد.
تفاوتهای جنسیتی در همنشخواری
یکی از تحقیقات کلیدی رز، منتشرشده در ژوئیه ۲۰۰۷ در مجله روانشناسی رشد (Developmental Psychology)، نشان داد که دختران در مقایسه با پسران همسن، به دلیل گفتوگوهای طولانی درباره مشکلات، بیشتر در معرض اضطراب و افسردگی قرار دارند. این چرخه در دختران برجستهتر بود، شاید به این دلیل که دختران بیشتر به گفتوگوهای دو نفره و عاطفی گرایش دارند و بیشتر از پسران مسئولیت شخصی شکستها را بر عهده میگیرند. در مقابل، در پسران، همنشخواری تنها به بهبود روابط دوستانه منجر شد و اثرات منفی مشابهی نداشت.
راهکارهای مقابله با همنشخواری
خروج از این چرخه ذهنی چالشبرانگیز است، اما راهحلهایی وجود دارد. در صورت وجود افسردگی تشخیص داده شده، درمانهایی مانند داروهای ضدافسردگی و رواندرمانی توصیه میشود. پوتاش میگوید: “درمان شناختی-رفتاری” (Cognitive Behavior Therapy) به افراد کمک میکند تا به جای تمرکز بر احساسات منفی، بهطور مشخص به مشکلات و راهحلهای آنها بیندیشند. همچنین، درمان دیالکتیکی رفتاری (Dialectic Behavior Therapy) با تأکید بر ذهنآگاهی (Mindfulness)، امکان مشاهده بیطرفانه افکار منفی را فراهم میکند. “آماندا رز” نیز بر تغییر الگوهای تعاملی تأکید دارد: «صحبت درباره مشکلات در حد متعادل سالم است، اما وقتی این گفتوگوها بیشازحد شود، به همنشخواری تبدیل میشود. انجام فعالیتهای متفاوت مانند ورزش یا تماشای فیلم با دوستان میتواند این تمرکز افراطی را بشکند».
Reference (منبع):
Rose, A. J. (2002). Co-rumination in the friendships of girls and boys. Child Development, 73(6), 1830–1843. https://doi.org/10.1111/1467-8624.00509
راوی: برایان بختیاری
متن به قلم: پروانه الهدینی