آیا تا به حال فکر کردهاید چرا برخی زنان، بهویژه در جوانی، جذب مردانی میشوند که ظاهراً «عوضی» یا غیرقابلاعتماد به نظر میرسند؟ آیا شخصیتهای تاریک فقط در فیلمهای جنایی جذاباند یا در دنیای واقعی هم مورد توجه قرار میگیرند؟ آیا این جذابیت ریشه در سازوکارهای زیستی و فرگشتی دارد یا تحتتأثیر عوامل اجتماعی است؟ در این مقاله با تکیه بر روانشناسی فرگشتی و پژوهشهای شخصیتشناسی، به بررسی این پرسشها میپردازیم و نشان میدهیم چرا ویژگیهایی که از نظر اخلاقی منفی تلقی میشوند، گاهی در فرآیند انتخاب جفت به مزیت تبدیل میشوند.

مقدمهای بر سهگانه تاریک شخصیت
سهگانه تاریک شخصیت (Dark Triad Triad) شامل سه ویژگی خودشیفتگی (Narcissism)، ماکیاولیسم (Machiavellianism) و روانپریشی (Psychopathy) است که در سال ۲۰۰۲ توسط “پلهاس ” و “ویلیامز ” معرفی شد. خودشیفتگی با خودبزرگبینی، نیاز به تحسین، و تمرکز بر خود مشخص میشود. ماکیاولیسم به تمایل به دستکاری روانی و فریبکاری برای رسیدن به اهداف شخصی اشاره دارد. روانپریشی نیز با فقدان همدلی (Empathy)، رفتارهای ضداجتماعی، و بیتوجهی به هنجارهای اجتماعی شناخته میشود. تحقیقات نشان دادهاند که این ویژگیها، بهویژه در مردان، میتوانند برای برخی زنان، بهخصوص در سنین پایینتر یا با تجربه کمتر، جذاب باشند. این جذابیت ممکن است ریشه در روانشناسی فرگشتی داشته باشد، زیرا ویژگیهای سهگانه تاریک میتوانند نشانههایی از تسلط اجتماعی و توانایی دسترسی به منابع را منتقل کنند. بااینحال، این جذابیت اغلب کوتاهمدت است و ممکن است به روابط ناسالم منجر شود. در این مقاله، ابزار سنجش Dirty Dozen، ارتباط سهگانه تاریک با مدل پنج عاملی شخصیت، و دلایل فرگشتی جذابیت آن بررسی میشود. همچنین، سؤالات تست Dirty Dozen و لینک انجام آن ارائه خواهد شد تا خوانندگان بتوانند خود را ارزیابی کنند.
سنجش سهگانه تاریک: معرفی تست Dirty Dozen
برای سنجش ویژگیهای سهگانه تاریک، پرسشنامه Dirty Dozen توسط “جانسون” و “وبستر” در سال ۲۰۱۰ توسعه یافت. این ابزار شامل ۱۲ سؤال است که بهطور خلاصه و مؤثر خودشیفتگی، ماکیاولیسم، و روانپریشی را ارزیابی میکند. برخلاف ابزارهای قبلی با بیش از ۹۰ سؤال، Dirty Dozen با کاهش تعداد سؤالات، دقت و کارایی را حفظ کرده است. سؤالات این تست عبارتاند از:
۱) من تمایل دارم دیگران را برای رسیدن به خواستههایم از طریق دستکاری روانی تحتتأثیر قرار دهم.
۲) من تمایل دارم احساس پشیمانی نکنم.
۳) من تمایل دارم دیگران مرا تحسین کنند.
۴) من تمایل دارم نگران اخلاقی بودن اعمالم نباشم.
۵) من از فریب دادن یا دروغ گفتن برای رسیدن به خواستههایم استفاده کردهام.
۶) من تمایل دارم سنگدل یا بیاحساس باشم.
۷) من از چاپلوسی برای رسیدن به خواستههایم استفاده کردهام.
۸) من تمایل دارم به دنبال پرستیژ یا جایگاه باشم.
۹) من تمایل دارم بدبین باشم.
۱۰) من تمایل دارم از دیگران برای رسیدن به اهداف خودم سوءاستفاده کنم.
۱۱) من انتظار دارم دیگران لطف ویژهای به من داشته باشند.
۱۲) من میخواهم دیگران به من توجه کنند.
این سؤالات بهویژه سؤال شماره ۱۰، هسته اصلی ویژگیهای دستکاریگرایانه و ضداجتماعی را بهخوبی میسنجند. برای انجام این تست بهصورت آنلاین، میتوانید به این لینک مراجعه کنید. بااینحال، مطالعات نشان دادهاند که Dirty Dozen در سنجش ماکیاولیسم و روانپریشی دقیقتر از خودشیفتگی عمل میکند و ممکن است برای خودشیفتگی به ابزارهای مکمل نیاز باشد.

ارتباط سهگانه تاریک با مدل پنج عاملی شخصیت
مدل پنج عاملی شخصیت (Big Five) یکی از معتبرترین مدلهای شخصیتشناسی است که شامل برونگرایی (Extraversion)، توافقپذیری (Agreeableness)، وظیفهشناسی (Conscientiousness)، روانرنجوری (Neuroticism)، و باز بودن به پذیرش تجربههای جدید (Openness to Experience) است. تحقیقات نشان دادهاند که افراد دارای ویژگیهای سهگانه تاریک معمولاً در توافقپذیری نمرات پایینی دارند، زیرا رفتارهای دستکاریگرایانه و ضداجتماعی آنها با همکاری و همدلی سازگار نیست. خودشیفتگی اغلب با برونگرایی بالا مرتبط است، زیرا افراد خودشیفته تمایل به جلب توجه و حضور فعال در اجتماع دارند. روانپریشی معمولاً با وظیفهشناسی و روانرنجوری پایین همراه است، زیرا این افراد به هنجارهای اجتماعی بیتوجهاند و کمتر تحتتأثیر فشارهای روانی قرار میگیرند. ماکیاولیسم نیز با توافقپذیری و وظیفهشناسی پایین مرتبط است، زیرا این افراد اهداف شخصی را بر اخلاقیات ترجیح میدهند. مطالعهای در سال ۲۰۱۵ نشان داد که مردان دارای سهگانه تاریک معمولاً برونگرایی بالاتر و روانرنجوری کمتری نسبت به زنان نشان میدهند، که ممکن است جذابیت آنها را برای زنان تقویت کند، این ارتباط نشان میدهد که ویژگیهای سهگانه تاریک، حتی بدون وابستگی به مدل پنجعاملی، بهتنهایی میتوانند برای زنان جذاب باشند، بهویژه در شرایطی که عوامل دیگر مانند جذابیت فیزیکی یا منابع مالی کنترل شوند.
دلایل فرگشتی جذابیت سهگانه تاریک برای زنان
از دیدگاه روانشناسی فرگشتی، جذابیت مردان دارای ویژگیهای سهگانه تاریک برای زنان ریشه در استراتژیهای انتخاب جفت (Mate Selection Strategies) دارد. زنان به دلیل سرمایهگذاری بیشتر در تولیدمثل (بارداری، شیردهی، و مراقبت از فرزند) انتخابگرتر هستند، که به رقابت درونجنسی (Intrasexual Competition) در مردان منجر شده است. مردان دارای ویژگیهای سهگانه تاریک، بهویژه آنهایی که تسلط اجتماعی (Social Dominance) یا دسترسی به منابع را نشان میدهند، در این رقابتها موفقتر به نظر میرسند. خودشیفتگی با اعتمادبهنفس بالا، ماکیاولیسم با مهارتهای دستکاری اجتماعی، و روانپریشی با ریسکپذیری و بیتوجهی به هنجارها، همگی میتوانند نشانههایی از توانایی در تأمین منابع یا محافظت در برابر تهدیدات باشند. برای مثال، مردان روانپریش به دلیل فقدان همدلی و عذاب وجدان، در رقابتهای خشن یا اجتماعی ممکن است بیرحمانه عمل کنند و منابع بیشتری کسب کنند. ماکیاولیسم نیز به افراد امکان میدهد بدون تلاش فیزیکی، از طریق فریبکاری یا سوءاستفاده از دیگران (Social Parasitism) به منابع دسترسی پیدا کنند. مطالعات نشان دادهاند که زنان در سنین پایینتر و با تجربه کمتر، این ویژگیها را در مقایسه با شخصیتهای کنترل (فاقد سهگانه تاریک) جذابتر ارزیابی میکنند، حتی زمانی که عوامل مداخلهگر مانند جذابیت فیزیکی حذف شوند. بااینحال، این جذابیت اغلب کوتاهمدت است، زیرا فقدان تعهد و همدلی در این افراد میتواند به روابط ناپایدار منجر شود. این موضوع پیچیدگیهای روانشناختی و فرگشتی در انتخاب جفت را نشان میدهد. علاوه بر این، ویژگیهای سهگانه تاریک ممکن است بهعنوان سیگنالهایی از انعطافپذیری رفتاری در محیطهای چالشبرانگیز تلقی شوند، که در گذشته فرگشتی برای بقا و تولیدمثل مفید بوده است. این انعطافپذیری میتواند به مردان کمک کند تا در شرایط نامطمئن منابع را بهسرعت تصاحب کنند. با وجود این، انتخاب چنین شرکایی در بلندمدت ممکن است به کاهش ثبات عاطفی و افزایش تعارضات بینفردی منجر شود، که نشاندهنده هزینههای فرگشتی این ترجیحات است.

نقش هورمونها و سیگنالهای زیستی در جذابیت سهگانه تاریک
یکی از جنبههای کمتر بررسیشده جذابیت ویژگیهای سهگانه تاریک، نقش هورمونها و سیگنالهای زیستی در ترجیحات زنان است. تحقیقات نشان دادهاند که سطح هورمون تستوسترون در مردان با ویژگیهای سهگانه تاریک، بهویژه روانپریشی و ماکیاولیسم، همبستگی مثبت دارد. تستوسترون با رفتارهای سلطهجویانه، ریسکپذیری، و کاهش همدلی مرتبط است، که همگی از مشخصههای سهگانه تاریک هستند. زنان، بهویژه در دورههای باروری چرخه قاعدگی، ممکن است بهطور ناخودآگاه به سیگنالهای زیستی مرتبط با تستوسترون بالا مانند صدای بمتر، ساختارچهره مردانه و قویتر، یا رفتارهای جسورانه جذب شوند، زیرا این ویژگیها میتوانند نشانههایی از ژنهای قوی و توانایی محافظت باشند. این ترجیح زیستی در روانشناسی فرگشتی با مفهوم Dual Mating Strategy توضیح داده میشود، که در آن زنان ممکن است برای روابط کوتاهمدت به مردان با ویژگیهای تسلطجویانه و برای روابط بلندمدت به مردان با ویژگیهای همدلانهتر گرایش داشته باشند. بااینحال، این ترجیحات هورمونی میتوانند تحتتأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی مانند هنجارهای جنسیتی یا تبلیغات رسانهای قرار گیرند، که گاهی ویژگیهای سهگانه تاریک را بهعنوان نشانههای موفقیت اجتماعی برجسته میکنند. برای مثال، شخصیتهای ضدقهرمان در فیلمها و سریالها اغلب دارای ویژگیهای خودشیفتگی یا روانپریشی هستند و بهعنوان افراد جذاب نمایش داده میشوند . این تأثیرات فرهنگی میتوانند ترجیحات زیستی را تقویت کرده و توضیح دهند چرا برخی زنان، حتی با آگاهی از پیامدهای منفی، به این افراد جذب میشوند.
نقد اجتماعی و پیامدهای مدرن
جذابیت ویژگیهای سهگانه تاریک در جامعه مدرن با چالشهایی همراه است. در حالی که روانشناسی فرگشتی توضیح میدهد چرا زنان ممکن است به مردان دارای این ویژگیها جذب شوند، هنجارهای اجتماعی و جنبشهایی مانند Toxic Feminism گاهی این تمایلات را سرکوب یا پنهان میکنند. برای مثال، فانتزیهای جنسی مانند Rape Fantasy در برخی زنان وجود دارد، اما به دلیل هنجارهای اجتماعی بهندرت ابراز میشود. این تناقض بین تمایلات زیستی و انتظارات اجتماعی میتواند به سردرگمی و نارضایتی منجر شود. علاوه بر این، تأکید بیشازحد بر استقلال و موفقیت شغلی در زنان، بدون توجه به نیازهای عاطفی و زیستی، ممکن است به افسردگی و فرسودگی (Burnout) در سنین بالاتر منجر شود. روانشناسی فرگشتی نشان میدهد که درک ریشههای زیستی رفتارها، مانند جذابیت به مردان Dominant، میتواند به افراد کمک کند تصمیمات آگاهانهتری در روابط خود بگیرند. تست Dirty Dozen ابزاری ساده برای خودارزیابی است که میتواند به افراد کمک کند ویژگیهای شخصیتی خود یا شریکشان را بهتر بشناسند.
References (منابع):
1) Archer, J., & Coyne, S. M. (2013). An integrated review of indirect, relational, and social aggression. Personality and Social Psychology Review, 9(3), 212–230. https://doi.org/10.1207/s15327957pspr0903_2
2) Bivona, J., & Critelli, J. W. (2009). The nature of women’s rape fantasies: An analysis of prevalence, frequency, and contents. Journal of Sex Research, 46(1), 33–45. https://doi.org/10.1080/00224490802624406
3) Buss, D. M., & Shackelford, T. K. (1997). Susceptibility to infidelity in the first year of marriage. Journal of Research in Personality, 31(2), 193–221. https://doi.org/10.1006/jrpe.1997.2175
4) Carter, G. L., Campbell, A. C., & Muncer, S. (2013). The Dark Triad personality: Attractiveness to women. Personality and Individual Differences, 56, 57–61. https://doi.org/10.1016/j.paid.2013.08.021
5) Costa, P. T., & McCrae, R. R. (1992). Revised NEO Personality Inventory (NEO-PI-R) and NEO Five-Factor Inventory (NEO-FFI) professional manual. Psychological Assessment Resources.
6) Gangestad, S. W., & Simpson, J. A. (2000). The evolution of human mating: Trade-offs and strategic pluralism. Behavioral and Brain Sciences, 23(4), 573–587. https://doi.org/10.1017/S0140525X0000337X
7) Jonason, P. K., & Webster, G. D. (2010). The Dirty Dozen: A concise measure of the Dark Triad. Psychological Assessment, 22(2), 420–432. https://doi.org/10.1037/a0019265
8) Jonason, P. K., Li, N. P., & Buss, D. M. (2015). The costs and benefits of the Dark Triad: Implications for mate poaching and mate retention tactics. Personality and Individual Differences, 48(3), 373–378. https://doi.org/10.1016/j.paid.2009.11.003
9) Maples, J. L., Lamkin, J., & Miller, J. D. (2014). A test of two brief measures of the Dark Triad: The Dirty Dozen and Short Dark Triad. Psychological Assessment, 26(1), 326–331. https://doi.org/10.1037/a0035084
10) Paulhus, D. L., & Williams, K. M. (2002). The Dark Triad of personality: Narcissism, Machiavellianism, and psychopathy. Journal of Research in Personality, 36(6), 556–563. https://doi.org/10.1016/S0092-6566(02)00505-6
راوی: برایان بختیاری
متن به قلم: پروانه الهدینی